جدول جو
جدول جو

معنی گنج کاوس - جستجوی لغت در جدول جو

گنج کاوس
(گَ جِ وو)
گنج کاووس. نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد و آن را گنج گاو هم می گویند. (برهان). این کلمه در فرهنگ جهانگیری چ هند به صورت کاوش (گاوش) آمده است. گنج گاومیش. ممکن است کاوس و گاومیش یکی تصحیف دیگری باشد. و رجوع به گنج گاو و گنج گاوان و گنج گاومیش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنج گاو
تصویر گنج گاو
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مثال چو گنج گاو را کردی نواسنج / برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج (نظامی۱۴ - ۱۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
(گَ جِ عَ)
نام یکی از تصنیفات باربد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ جِ عَ)
نام گنج اول است از جملۀ کنوز ثمانیۀ خسروی. گویند این گنج را خود جمع کرده گذاشته بود. (برهان) (آنندراج) :
نخستین که بنهاد گنج عروس
ز چین و ز برطاس و از هند و روس.
فردوسی (شاهنامه ج 9 ص 2892).
دگر گنج خضرا و گنج عروس
کجا داشتیم از پی روز بوس.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گَ جِ)
نام گنجی است از گنجهای جمشید، و آن در زمان بهرام گور ظاهر شد. گویند دهقانی زراعت را آب می داد ناگاه سوراخی بهم رسید و آبها تمام به آن سوراخ میرفت و صدائی عجیب از آن سوراخ برمی آمد دهقان به نزد بهرام آمد و احوال را گفت. بهرام به آنجارفته، فرمود که آنجا را کندند عمارتی پیدا شد بس عالی. اشاره به موبد کرد که ’درآی به این خانه’. چون درآمد دو گاومیش دید از طلا ساخته بودند و چشمهای آنهارا از نار و سیب و امرود زرین کرده و درون میوه های زرین را پر از مروارید ساخته بودند و در پیش سر گاومیش آخوری از طلا بسته بودند و آنها را پر از جواهر قیمتی نموده و بر گاومیشها نام جمشید کنده بودند و بر اطراف گاومیشها اقسام جانوران پرنده و چرنده از طلا ساخته و مرصع کرده بودند، خبر به بهرام آورد بهرام فرمود تمام آن گنج را به مستحقین و مردمان کم بضاعت دادند و در ممالک او مستحق و پریشان نماند که صاحب سامان نشد. (برهان). گنج گاوان. گنج گاومیش:
مرا چون دعوت عیسی است عیدی هر زمان در دل
دلم قربان عید فقر و گنج گاو قربانش.
خاقانی.
در گوش گاو خفته ام از امن کز عطاش
با گنج گاو و دولت بیدار میروم.
خاقانی.
رجوع به گنج کاوس و گنج گاومیش و گنج گاوان شود
نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد. (برهان) :
وقت سحرگه چکاو خوش بزند در تکاو
ساعتکی گنج گاو ساعتکی گنج باد.
منوچهری.
گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو
گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه.
منوچهری.
دو گوشت همیشه سوی گنج گاو
دو چشمت همیشه سوی احوران.
منوچهری.
چو باده بودی بردست من بیاوردی
نوای باربد و گنج گاو و سبز بهار.
مسعودسعد.
چو گنج گاو را کردی نواسنج
برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج.
نظامی.
و رجوع به گنج کاوس و گنج گاوان و گنج گاومیش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنج کاووس
تصویر گنج کاووس
نام لحن هفدهم از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گنج عروس
تصویر گنج عروس
((گَ. عَ))
نام گنج اول از گنج های خسرو پرویز
فرهنگ فارسی معین
نام گنجی است از گنج های جمشید که گنج گاوان و گنج گاومیش هم گفته شده
فرهنگ فارسی معین
نام تپه ای در دهکده ی نوجمه از ناحیه ی ناییج نور
فرهنگ گویش مازندرانی